۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه

چرا شرمت نمی آید؟



چرا شرمت نمی آید تو از این ظلم پی در پی
بگو کشتار و خون تا کی؟
ببین روییده گل از نی
کجا تا کی صدای زجه می خواهی؟
چرا باقی نمی خواهی که بگذاری دگر راهی؟
نمی بینی مگر تکثیر آگاهی؟
نداری هیچ همراهی
اگر باشد، تو گمراهی
تو گمراهی که گردن می زنی اینسان
که می گیری ز انسان جان
تو انسانی و یا درنده خو حیوان؟
بر کشتارها چون می دهی فرمان؟ تو تزویری
تو تزویری که خاموشی نمی گیری
چرا خود می کشی اما نمی میری؟

۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه

عید امسال


چند ساعتی بیشتر تا لحظه ی ورودمان به سال جدید باقی نمانده.چیزی نمانده که در میان زمستان دلهامان ، بهار پای کوبان در را بکوبد. امسال هم بهار در میان انبوهی از دلتنگی ها میاید. در میان انبوهی از خاطره های شیرین گذشته که در این ایام دوری تنها لحظاتمان را تلخ می کنند.
بسیارند امسال کسانی که از خانهاشان دورند. از خانه هاشان دورند، زیرا خواهان آزادی و برابری بودند. که نمی خواستند ستم را پذیرا باشند. بسیارند کسانی که عید امسال را دور از آشنایانشان می گذرانند و هفت سینی نیست تا در کنارش برای آدمیان آرزوی شادکامی و نیکبختی نمایند. بسیارند آنان که نوروز امسال ، دست در دست گرم خانوادشان نخواهند گذاشت و با لبانی خندان و دلی سرشار از شادمانی سال نو را به هم تبریک نخواهند گفت.
عید امسال را به یاد تمامی آنان و در آرزوی سلامتیشان و عزمی راسخ برای حرکت در مسیرشان بر سر هفت سین می نشینیم و یادمان نخواهد رفت که چقدر به آنان مدیونیم. امسال را به یاد نویدها ، حسام ها ، شیوا ها ، کوهیارها، سپهر ها ، پیام ها و درسا ها آغاز خواهیم نمود و اطمینان داریم که :
نزدیک است آن روزی که صدای خنده هامان دنیا را پر خواهد کرد

۱۳۸۸ اسفند ۲۸, جمعه

نوید آزادی / به یاد نوید عزیز


تو نوید شادمانی

تو نوید روز بهتر

تو نوید جنبشی رو به تحول

تو نوید حرکتی به سوی آزادی پندار و عقیده

چه کسی تو را توان به بند کردن؟

و تو را دو دست بستن؟

تو تجسد تلاش بی امانی

تو که خستگی ندانی

و ز پا نشستن هرگز نتوانی

تو به بند در نیایی

تو بگو چه کس تواند که تو را به غل کشاند؟

نشوی تو هیچ ، پر پر



تو بگو کدام دژ طاقت قامت تو دارد؟

تو چو بحر نا تمامی

و چو کوه استواری

تو چوخورشیدی و سخت می درخشی

چه کسی نوان خاموشی خورشید تو دارد؟

به خدا که ظالمان را

به درخشش تو حتی نتوان نگاه کردن

به کجا توان که مردی چو تو را گرفت باور؟



هدفت همیشه والا

و چه بس کسان که در راه تو پویان

تو شروع باوری ، نوید پیروزی حقی

ره تو نوید آزادی حق ندارد آخر


منتشر شده از سایت کمیته گزارش گران حقوق بشر